هنگامی که برای اولینبار به منظور ساخت آیتمهای برنامه «ایران زمین» شبکه 3 به آن دیار اعزام شده بودم به واسطه یکی از دوستان سبزواری (سرهنگ سعادت منش) با رئیسخو نگرم و صمیمی اداره محیطزیست سبزوار یعنی مهندس سعید جلالی آشنا شدم و پس از این آشنایی بود که به اتفاق ایشان از طرحی که یکسال قبل یعنی در 20/4/75 در منطقه شیراحمد به اجرا درآمده بود بازدید کردیم. این طرح با زندهگیری 5رأس جبیر (2نر و 3ماده) از منطقه نایبندان طبس و رهاسازی آنها در محوطه 30هکتاری داخل منطقه شکار ممنوع شیراحمد آغاز شده بود.
در آن سال به سختی توانستیم تصاویری در حد چند دقیقه و از فواصل دور از جبیرها تهیه کنیم زیرا هنوز خوی و خصلت وحشی آنها تطابق سازگاری با محیط زیست اسارت و موانست با انسانها را نیافته بود.
این تصاویر در قالب یک آیتم کوتاه 5دقیقهای در برنامه «ایران زمین» شبکه 3 به نمایش درآمد و از همان زمان دغدغه ساخت مستند کاملی از حیات وحش شیراحمد و جبیرها در اندیشهام خطور کرد؛ کاری که به دلایل عدیده، ازجمله مشغلههای کاری و برخی مسئولیتها نتوانستم به آن جامه عمل بپوشانم تا اینکه بالاخره در آذر86 طلسم این کار شکسته و کلید شروع پروژه مستند جبیرها زده شد. این مقدمهای از تاریخچه علاقهمندی بنده به این برنامه بود و از اینجا به بعد میخواهم به ترتیب توضیحاتی درباره وضعیت منطقه، معرفی گونه جبیر و همچنین گزارشی از مراحل تصویربرداری برنامه بیان کنم.
برای مسافرانی که از جاده جنوبی خراسان به بارگاه مطهر امام رضا(ع) مشرف شدهاند، سبزوار نامی آشناست؛ شهری گرم و کویری با مردمانی خونگرم و صمیمی که ما را به یاد سربداران و رهبر آنها شیخ حسن جوری، فیلسوف متأله حاج ملاهادی سبزواری و اندیشمند معاصر دکتر شریعتی میاندازد.
سبزوار بهرغم دارا بودن اقلیمی نیمه بیابانی و بیابانی، زیستگاه گونههای بسیاری از حیات وحش ایران است.
منطقه «پروند» که در 75 کیلومتری جنوبغربی سبزوار واقع شده دارای جمعیت مناسبی از قوچ، میش، آهو، کل، بز، پلنگ و... است و منطقه «شیراحمد» که با وسعتی در حدود 22847 هکتار، در 5 کیلومتری جنوب شرقی سبزوار واقع است دارای تنوع در گونههای مختلف و به خصوص گونه غالب آهو است.
براساس آخرین آمارگیری در شهریور 86، تعداد آهوان منطقه حدود 2هزار راس اعلام شده که البته پس از زمستان سخت و سرد سال 86 مشخص نیست که وضعیت مهاجرت آهوها از منطقه ( بهرغم توزیع علوفه در زمستان امسال) و تعداد آنها چگونه است؟ بخشی از قلعه قدیمی شیراحمد هم اکنون توسط محیط زیست سبزوار بازسازی شده و بخشی دیگر در راستای ایجاد منطقه گردشگری و طبیعتگردی در حال بررسی برای ساخت است.
قنات منطقه هم اکنون دارای آب دهی است و آب آن به استخر بزرگی که در کنار قلعه ایجاد شده میریزد. این استخر در ساعاتی از روز، پذیرای آهوان تشنه و سایر جانداران منطقه است.یک اکیپ تصویربرداری، توانست با شیوه استتار، تصاویر خوبی از آب خوردن آهوها در کنار این آبشخور تهیه کند. منطقه شیراحمد در سال 75 به عنوان منطقه «شکار ممنوع» اعلام شد و با توجه به اینکه حفاظت از منطقه باعث ارتقای کمی و کیفی گونهها و غنای منطقه شده بود در سال 81 و براساس ارزیابیهای به عمل آمده شایسته احراز عنوان «پناهگاه حیات وحش» تشخیص داده شد.
حدود 5هزار هکتار از این منطقه هم اکنون عنوان «منطقه امن» به خود گرفته که بخش عمده محدوده آن فنس کشی شده است. وضعیت توپوگرافی شیراحمد به صورت دشتی، کویری و تپه ماهور دارای حداقل ارتفاع 915 متر و حداکثر 1380 متر از سطح دریا دارد. منابع آبی منطقه شیراحمد جز قنات شیراحمد که داخل محدوده فنس کشی قرارداد عبارتند از: رودخانه کال شور که حدودا به طول 10 کیلومتر در شمال منطقه در جریان است. این رودخانه در زمستان پذیرای پرندگان مهاجر آبزی و آبچر است. چشمه آرش، چشمه بلوری، چشمه قجر، چاه علیخان و برخی آبشخورهای منطقه که توسط ماموران محیطبان و با تانکر آبیاری میشوند از منابع آبی دیگر منطقه به شمار میآیند.
اکیپ تصویربرداران حیات وحش از آذر 86 تا پایان بهار 87 توانست تصاویر مناسبی از گونه غالب منطقه یعنی آهو و سایر حیوانات مثل روباه، لاکپشت و برخی خزندگان و پرندگانی نظیر دودوک، هوبره، سارگپه و به خصوص موضوع اصلی برنامه یعنی «جبیر» تهیه کند.
در اینجا لازم است گزارشی از سفرهای انجام شده طی 9 ماه تصویربرداری خدمت خوانندگان محترم ارائه شود. لازم به یادآوری است این فعالیت رسانهای بدون مساعی و همکاری مدیران اسبق و فعلی محیطزیست سبزوار آقایان مهندس جلالی و مهندس خانی و محیطبانان پاسگاه محیط بانی شهید صادقی، آقایان کلاته، طاهری، شمآبادی، مهندس اکبرنژاد، مهندس عابد، جلینی، نورانی و دروکی نمیتوانست گامی به پیش بردارد که در اینجا لازم است از زحمات آنها قدردانی به عمل آوریم. برای اینکه خوانندگان عزیز به اطلاعات کافی و وافی در مورد موضوع مورد بحث دست یابند لازم است در خصوص آشنایی با «جبیر» این نادره زیبای کویر که هم اکنون در زمره حیوانات ممنوع الشکار و در حال انقراض قراردارد توضیحاتی ارائه کنیم:
«جبیر» از نظر جثه شباهت زیادی با آهو دارد اما جثهاش کمی کوچکتر و ظریفتر از آهوست. اگر بگوییم جبیر «مینیاتوری»از آهوست اغراق نکردهایم؛ موجودی که در زیبایی و ظرافت از آهو سبقت گرفته است. رنگ بدن این حیوان (به خصوص جبیر شیراحمد) نسبت به آهو پررنگتر و متمایل به حنایی است. ما فقط در آهوی نر شاهد رویش شاخ هستیم اما در جبیر، هر دو جنس نر و ماده دارای شاخ هستند؛ شاخ مادهها ظریفتر و نازکتر و به صورت دو خط موازی با هم است در حالی که شاخ جبیرهای نر در نیم رخ، مختصر انحنایی به عقب دارد و در انتهای شاخها متمایل به جلو است. طول شاخ جبیر نر گاهی از 35سانتیمتر هم تجاوز میکند. وزن جبیرهای نر تا 25 کیلوگرم و وزن مادهها بین 15 تا18 کیلوگرم میباشد.
شکارچیان طبیعی جبیر در ایران عبارتند از: یوزپلنگ، گرگ و کاراکال(نوعیگربه وحشی) ضمن آنکه روباه و عقاب نیز تمایل زیادی به خوردن برههای تازه به دنیا آمده دارند. برخلاف آهو که تمایل به نزدیک شدن به زمینهای کشاورزی و زیستگاه انسانی دارد، جبیرها از انسان گریزانند. قدرت تحمل این حیوان در شرایط سخت و بیآبی ستودنی است، به طوری که هرچند روز یکبار از آب استفاده کرده و در صورت عدم دسترسی به آب میتواند آب بدنش را از طریق رطوبت گیاهان مورد تغذیه تامین کند.
تکثیر گونه در حال انقراض جبیر در ایران از تیرماه 75 در منطقه شیراحمد سبزوار آغاز شده و همانطور که در ادامه اشاره خواهد شد تعدادی نیز بعدها به نقاط مختلف ایران برای تکثیر و بررسی برده شدهاند. امید است با ارتقای فرهنگ عمومی و آگاهی اقشار مختلف و توجه بیشتر مسئولان، شاهد بالندگی و رشد روزافزون این جانور- نه در اسارت بلکه در محیطهای طبیعی- باشیم.
متاسفانه در خرداد 86 تعداد قابل توجهی از جبیرهای شیراحمد به دلایل نامعلومی (بنا به یک نظر به دلیل بیماری سیاه زخم یا شاربن و نظر دیگر، مسمومیت به علت ورود کودهای فسفات یا نیترات در آب شرب جبیرها)تلف شدند که اگر تدابیر به موقع رئیس و محیطبانان نبود این واقعه میرفت تا به فاجعه زیستمحیطی بدل شود.
گزارش سفر پاییز 86
در سفر اول ما که از 15 تا 19 آذر 86 به اتفاق تصویربردار برنامه آقای وفاییزاده صورت گرفت و اولین بازدید من از این منطقه بعد از 10سال بود با دیدن جمعیت 32 راسی جبیرها که در سال 76 فقط 5 رأس بودند، شور و وجدی وجودم را فرا گرفت. این زمان یعنی آبان و آذر فصل جفتگیری جبیر و آهو به شمار میآید. خوشبختانه تصاویر مناسبی از رفتارهای جفتیابی، تغذیه و سایر رفتارهای جانور گرفتیم.
لازم به ذکر است که در منطقه 30هکتاری پرورش جبیر، جز در نیمی از فصل بهار (آن هم در سال پرباران) جبیرها هر روز یکبار با ریختن یونجه توسط محیطبانان تغذیه میشوند. 2 رأس آهو یکی نر و دیگری ماده در محوطه پرورش جبیر نیز مشاهده شد. آهوی ماده بسیار رمنده و وحشی و در فواصل خیلی دور قابل مشاهده بود. اما آهوی نر با توجه به اینکه از دوران برگی نزد انسان پرورش یافته بود، بسیار اجتماعی و مبادی آداب بود(!) به طوری که از شاخزدنها و نوازشهای خود ما را بیبهره نمیگذاشت!
متاسفانه در سفر بهار متوجه شدیم که این آهوی نر توسط سودجویان به یغما رفته است! تصاویر زیبایی از این آهو و شیطنتهایش توسط دوربین ما ضبط شده است. در تصویربرداری از جبیرها متوجه چند جبیر تک شاخ نیز شدیم که یک شاخ آنها به جهت درگیری با هم یا گیرکردن در فنس از بین رفته بود. یک جبیر نیز دچار آسیبدیدگی از ناحیه پا بود که در سفرهای بعد متوجه شدیم تلف شده است.
در این سفر، تصاویری از آهوان در شب گرفته شد اما بهنظر میرسد میبایست با نصب نورهای مادون قرمز و دوربین مخصوص تمهیدی برای تصویربرداری در شب اندیشید.
در طول اقامتمان در پاسگاه محیطبانی شهید صادقی متوجه میهمان دیگری هم شدیم که توسط محیطبانان از افراد سودجو گرفته شده و چون به جهت قیچی کردن بالها قادر به پرواز نبود رحل اقامت در پاسگاه افکنده و توسط محیطبانان دلسوز، بهخوبی پذیرایی میشد. این پرنده شکاری «سارگپه» از خانواده عقابها بود و تا آخرین سفرمان در خرداد 87 هنوز هم در کنار پاسگاه به سر میبرد. البته او به مرحله خودکفایی هم رسیده و رغبت چندانی به تغذیه دستی نشان نداده و ترجیح میداد از دسترنج خودش تغذیه کند اما تا قبل از آن و بخصوص در سفر اول شاهد بودیم که آقای مهندس اکبرنژاد از گوشت چرخکردهای که برای خوراک خودشان درنظر گرفته بود از او پذیرایی شاهانهای میکردند!!
سفر زمستان 86
مرحله دوم تصویربرداری ما از 19/11/86 تا 23/11/86 آغاز شد، قطعاً زمستان سخت و سرد سال86 هنوز در خاطر خوانندگان عزیز باقی است. حدود یک هفته پس از برف نسبتاً سنگینی که در منطقه بارید و بهجهت برودت بیش از حد هوا، برف هنوز آب نشده بود، به اتفاق تصویربردار دیگر برنامه آقای شاهآبادی عازم منطقه شدیم. برای محیطبانان سرمحیطبانی شهید صادقی جای تعجب بود که چگونه در این وضعیت و با یک ماشین سواری به منطقه آمدهایم!! در وصف سرمای 20- درجهای پاسگاه که در بالای تپه واقع شده بود همین بس که تمامی لولههای آب و حتی فاضلاب که در عمق یک متری زمین بودند یخ بسته و شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل!
یکی از فعالیتهای بهموقع اداره محیطزیست نبردار، اقدام به حمل بیش از 20 تن یونجه خشک و توزیع آنها در نقاط مختلف شیراحمد بود، از جمله در 100 متری پاسگاه که از طلوع تا غروب همهروزه شاهد صحنههای زیبای تعلیف آهوان در نزدیکمان بودیم که از این فرصت برای شکار آنها توسط دوربینهایمان بهره جستیم!
محیطبانان از بیسابقهبودن برف و سرما در 50-40 سال اخیر خبر میدادند و همچنین از گرگهایی که بهعلت گرسنگی به آهوها حمله میکردند. در این سفر موفق به دیدن گرگها نشدیم، اما آثار حمله آنها به آهوها و استخوانهای آنها مشاهده شد که تصاویری نیز گرفتیم. جالب آنکه در مواردی بهجز شکمبه آهوان (که آنهم قابل خوردن نبود) هیچ اثری از پوست و استخوان نیز باقی نمانده بود.
در سفر زمستانی با توجه به اینکه کانون توجه ما جبیرها بودند وارد محوطه فنس کشی شده و در کنار تعلیف دستی یونجه به آنها، تصاویری در برف گرفتیم. ارتفاع برف در برخی مناطق تا یک متر نیز میرسید بهطوری که در هنگام تردد گاهی تا زانو در برف فرو میرفتیم. تعداد جبیرهای داخل محدوده فنس 24 رأس به انضمام 2رأس آهوی نر و ماده بودند. سال قبل نیز 5 رأس جبیر در محدوده بیرون فنس رهاسازی شده بودند که موفق به مشاهده آنها نشدیم. ضمناً در این سفر نیز از عنایات آهوی داخل فنس و شاخزدنش بینصیب نماندیم. فعالیت دلسوزانه کادر محیطزیست سبزوار در آن زمستان سخت و سرد، حقیقتاً قابلتحسین است.
سفر بهار 87
سفر سوم ما در بهار از 29/1/87 تا 4/2/87 بهطول انجامید. قبل از آن در تماسی که با محیطبانان منطقه داشتیم خبر تولد اولین بره جبیر را شنیدیم (معمولاً در این منطقه جبیرها، یک ماه زودتر از آهوها زایمان میکنند). تهیه مقدمات سفر باعث شد یک هفته پس از این خبر خوش عازم منطقه شیراحمد شویم.
پس از واردشدن به محوطه 30 هکتاری جبیرها به 2 گروه تصویربرداری تقسیم شده و متوجه مناظر جالبی شدیم. محیطبان نورانی در فاصله 15 متری و در نزدیکی بوته بزرگی مرا متوجه تصویر جالبی کرد، تودهای همرنگ محیط که در نگاه اول قابل تشخیص نبود، بهسرعت دوربین را آماده کرده و شروع به تصویربرداری کردم. در حالت تله (Tele) عدسی، کمی از سم و گوشهای بره جبیر که بهخود پیچیده بود قابل تشخیص شد، لحظهای که در طول عمرم به آن برنخورده بودم و برایم خیلی جالب بود.
کمکم خود را به فاصله نزدیکتر رسانده و به تصویربرداری ادامه دادم، ناگهان بره جبیر احساس خطر کرده، بعبعکنان و بهسرعت فرار کرد به صدای او جبیر ماده هم تا نزدیکی ما آمد که در این هنگام محیطبان ما بهدنبال برهآهو دویده و برای اینکه مبادا اسیر عقاب شود او را گرفته و در مکان مطمئنی زیر بوته خوابانید، حیوان هم اطاعت کرده و از جایش جم نخورد. البته از این پس من هم سعی کردم در فاصله مطمئنی از برهها تصویر گرفته و آرامش آنها را برهم نزنم.
در آن روز به اتفاق گروه دیگر تصویربرداری که شامل آقای وفاییزاده و محیطبان شمآبادی بود توانستیم از 5 برهجبیر دیگر که توسط مادران در زیربوتهها استتار و پنهان شده بودند تصویربرداری کنیم. متأسفانه بره جبیر ششم با توجه به آثار باقیمانده از خون و... به تشخیص محیطبان توسط عقاب خورده شده بود.
مناظر زیبای برهها در آن روز بسیار بهیادماندنی و جالب بود، اما متأسفانه در سفر اول بهاری نتوانستیم تصاویری از شیرخوردن برهها داشته باشیم.
بره جبیرها معمولاً 10تا 15 روز اول تولد به مقدار زیادی وابسته به شیر مادر هستند و پس از آن بهتدریج هم از شیر مادر و هم از علوفه تغذیه میکنند. این برهها حداکثر تا 5ماهگی شیرخورده و در 20ماهگی بالغ میشوند. طول عمر جبیرها معمولاً 12سال است. در سفر دوم بهاری متوجه شدیم که یکی از جبیرها دوقلو زاییده که موفق به گرفتن تصاویر شیرخوردن آنها از پستان مادرشان شدیم. اتفاق متأثرکننده در این سفر فقدان آهوی نر محوطه جبیرها بود و همانطور که گفتم ظاهراً در طبیعتگردی 13 نوروز توسط برخی آدمنماها ربوده و معلوم نبود چه بلایی بر سر او آورده بودند؟!!
برای ما که زمستان پربرف و سرما را دیده بودیم پیشبینی بهاری سرسبز و پرآب دور از ذهن نبود اما متأسفانه آسمان سر قهر با طبیعت و زمینیان داشت و طی این مدت فقط بارشهای کمی در 2/2/87 صورت گرفت که باز هم غنیمت بود! طی سفر چندروزه بهارهمان بادهای تندی در منطقه وزیدن گرفت. چادر استتار خاکیرنگ ما که در نزدیکی آبشخور حیوانات نصب شده بود در همان روز اول سرنگون شده و عملاً تنها در روز آخر توانستیم برای جمعکردن آن اقدام کنیم.
در همین سفر هم بود که متوجه 3رأس جبیر آزادشده در منطقه بیرون فنس (2نر و یک ماده) شدیم که با آزادی مشغول چریدن بودند. اینها بازمانده همان 5جبیر آزادسازیشده در سال قبل بودند که بنابه گفته محیطبانان احتمالاً 2رأس دیگر آنها در زمستان سخت 86 توسط گرگها یا جانوران دیگر از بین رفته بودند. ضمناً بد نیست که بدانیم حدود 30 سال قبل همین منطقه شیر احمد و سبزوار دارای جمعیت جبیر بوده که به دلایل شکار بیرویه و سایر تهدیدات منقرضشدهاند، لذا آزادسازی 5جبیر در منطقه بهمنظور احیای دوباره جبیر در آن صورت گرفته بود.
همچنین در این سفر پی بردیم که علاوه بر میهمان قبلی یعنی «سارگپه» محیطبانان پاسگاه شهید صادقی پذیرای میهمان دیگری نیز هستند؛ روباه مادهای که چند توله بهدنیا آورده و برای سیرکردن شکم آنها هر روز چند نوبت سری به ما میزد او بدون خجالت و تعارف و کاملاً خودمانی گاه تا 5متری نزدیک ما شده و با دهان پر از استخوان و گوشت به نزد تولهها برمیگشت. فعالیتها و حرکات این روباه سرگرمی جالبی در هنگام اقامت در پاسگاه بود و ما را به این نتیجه رساند که شیر احمد سبزوار علاوه بر طرح پرورش جبیر، طرح پرورش سارگپه و روباه نیز دارد.!!!
سفرچهارم
به جهت اینکه در سفر اول بهاره موفق به گرفتن تصاویری از شیرخوردن بره جبیرها نشدیم و هم به این علت که هنوز زایمان آهوها (که معمولاً از نیمه دوم اردبیهشت آغاز میشد) شروع نشده بود، به طرحریزی برای سفر دوم بهار پرداخته و از 31/2/87 تا 4/3/87 سفرمان بهطول انجامید.
این بار نیز همچون سفر قبلی، آقای وفاییزاده با دوربین سونی170 و لنز الحاقی تله و من نیز به همراه دوربین Canon-XL2 که با بزرگنمایی اپتیکال 20 برابر دوربین مناسبی برای حیاتوحش است عازم شیراحمد شدیم. در غروب روزی که به شیراحمد رسیدیم، تصاویر زیبایی از دودوک نر و ماده و 2جوجهاش گرفته شد. در روزهای بعد تصاویر هوبرههای مهاجر، تصاویر آهوان زیبا در کنار آبشخور به همراه شیرخوردن برهآهوها و نزاع چند آهوی نر و از همه مهمتر با استتار در داخل محوطه جبیرها و ساعتها بیحرکت ماندن، به ضبط تصاویر زیبایی از برهجبیرها، شیرخوردنشان، تغذیه، بازی، خواب و سایر عادات و رفتارهای آنها بهدست آمد؛ تصاویری که خستگی سفر و سختی کار را از تن ما زدود.
نکته قابلتوجهی که در تجربه سالها شکار و تصویربرداری از حیاتوحش میبایست ذکر کنم این است که حیوانات وحشی دارای شامه، شنوایی و دید بسیار قویای هستند بهطوریکه از فواصل دور میتوانند متوجه حضور انسان و غریبهها شوند! اما یک اصل مهم در مستندهای حیاتوحش، انطباق فیلمساز با محیط ازطریق عدمتکلم و تحرک اضافی، داشتن صبر و حوصله بسیار، همرنگی و استتار در محیط طبیعی و در یک کلام، یکیشدن با طبیعت است.
با رعایت جمیع این نکات هرچند که حیوان باز هم متوجه حضور ما میشود اما از آنجایی که خطری احساس نمیکند به آرامی و احتیاط به فعالیت طبیعی خود پرداخته و دست ما را برای گرفتن تصاویر مناسب بازمیگذارد.
تصویربرداری برنامه مستند جبیرهای شیراحمد هنوز به اتمام نرسیده و گروه تصویربرداری قصد دارد این چرخه سالانه را مرور کرده و به اتمام رساند. به منظور غنای بیشتر به تصاویر، تصویربرداری هوایی توسط کایت موتوردار یا پاراگلایدر و همچنین تصویربرداری در شب با کمک دوربین و پروژکتورهای مادونقرمز نیز در دست بررسی است؛ کاری که اگر با پشتیبانی
صدا و سیما و صبر و حوصله ما همراه شود به اثری ماندگار در حیاتوحش ایران بدل خواهد شد.
حسن ختام را به کلام گهرباری از مولای متقیان امامعلی(ع) میآرایم که فرمودند:« تقوای الهی را درباره بندگان خدا و شهرها رعایت کنید، زیرا شما در پیشگاه خداوند حتی درباره خانهها و حیوانات مسئولید.»